بدون عنوان
سلام عزیزم
دیروز با بابایی رفتیم پارک تا شما یه خورده با دوچرخه ات اونجا بازی کنی.هنوز سوار دوچرخه ی خودت نشده بودی که چشمت افتاد به ماشین شارژی هایی که بچه ها سوار می شدن دوچرخه رو ول کردی رفتی سمت اونا بابایی هم اومد شما رو سوار کرد یه دوری با ماشین زدی و اومدی پایین بعدش سوار دوچرخه شدی تا می تونستی برای خودت دور زدی خوشحال بودی چون فضا باز بود و میتونستی راحت رکاب بزنی . ولی اصلا یه جا بند نشدی تا من ازت عکس بگیرم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی